بی تو
صدای باد از لابلای برگ های پریشان می گذرد
و من
پای درخت بیکسی هایم زانو زده ام
انگار هیچ جُنبنده ای مرا حس نمی کند
شاید مُرده ام
شاید اینهمه فشار
همان فشارِ شبِ اول است..
اما.. نه! سال های سال است که از آن شب تلخ می گذرد
..و من
هنوز..
نشسته ام!
بی روح..
بی عشق..
..و
بی تو..
       + نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۲ ساعت 23:27 توسط 
        | 
       
   
	  هنرمند کسی است که تمام زیبایی¬ها را آن چنان که هست توصیف کند و فرق است میان هنرمند و گزارشگر.